یکی از مباحث مطرح از سوی محافل سیاسی در حوزه سیاست داخلی و خارجی کشورمان، توجه به تحولات انتخاباتی آمریکاست به گونهای که دیدگاههای متعددی در این زمینه مطرح میشود. در این میان در حالی یک هفته دیگر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار میشود که برخی بر این عقیده اند که راهکار خروج ایران از چالشهای اقتصادی مذاکره با آمریکاست و لذا از اولویتهای ایران پس از این انتخابات را آمادگی برای مذاکره با هر دولتی که در آمریکا شکل گیری تدوین شود.
نکته تامل برانگیز در این دیدگاه آن است که عدهای زمینهسازی برای مذاکره با آمریکا را نیازمند یک مولفه میدانند و آن اینکه دولت کنونی در ایران به دلیل خروج آمریکا از برجام نمیتواند طرف مناسبی برای مذاکره باشد لذا پس از اعلام نتایج انتخابات آمریکا، باید در ایران نیز رئیس جمهور استعفا داده و انتخابات زودهنگام برگزار گردد تا آنچه فرآیند حل مشکلات کشور مینامند چند ماه زودتر صورت گیرد. این دیدگاه از سوی برخی محافل رسانهای و سیاسی در حالی مطرح میشود که یک سوال همچنان مطرح است و آن اینکه آیا اصلا طرف آمریکایی به مذاکره با ایران خواهد پرداخت؟ آیا تغییر دولت در ایران تحقق بخش اهداف ایران در مذاکره خواهد بود؟ برای پاسخ به این پرسش تحلیل دیدگاه و رفتار نامزدهای انتخابات آمریکا قابل توجه است.
نتیجه نهایی انتخابات را باید میان ترامپ جمهوریخواه و بایدن دموکرات بررسی کرد. دو نامزدی که کارنامه اجرایی دارند و به نوعی میتوان به تحلیل رفتارشان در قبال ایران پرداخت. ترامپ در طول چهار سال ریاست جمهوری بر اصل اجرای سیاستهای آمریکا تاکید داشته است چنانکه خروج وی از برجام نیز در این چارچوب بوده است او تاکید دارد که برجام یک توافق «بد» بوده و لذا باید توافقی جدید صورت گیرد درحالی که پیش شرط این مذاکره را اجرای شروط آمریکا مبنی بر حذف توان هستهای، مقابله با توان منطقهای و موشکی ایران تشکیل میدهد. جو بایدن که ۸ سال معاون اول اوباما رئیس جمهور آمریکا را داشته است بر همان سیاست دوران اوباما در قبال ایران تاکید دارد یعنی مذاکره برای تحقق اهداف آمریکا که چاشنی آن را تحریم و فشارهای اقتصادی تشکیل میدهد. نقطه واحد در سیاست هر دو نفر آن است که مطالبه ایشان اجرای تمام خواستههایشان از ایران است با این تفاوت که ترامپ اجرا تعهدات را برابر با مذاکره میداند و بایدن مذاکره را برای اجرای خواستهها میداند و هر دو، تحریم را مولفه تحقق اهدافشان میدانند. در صورتی که ترامپ پیروز انتخابات شود اجرای مطالبات آمریکا را پیش شرط برگشت به برجام عنوان میکند و اگر بایدن پیروز شود، بازگشت به برجام را تنها گام آمریکا برای تحقق اهداف آمریکا عنوان میسازد و تحریمها را به عنوان ابزار فشار حفظ خواهد کرد. آمریکاییها از دوره اوباما یک دوره تسلسل را اجرا میکنند که مولفه آن ورود به برجام، خروج از برجام، ورود به برجام است؛ در حالی که سیاست مذاکره برای مذاکره را اجرا میسازند و هیچ جایگاهی برای لغو تحریمها ندارند بلکه بازی مذاکره برای آنها ابزاری برای خود تحریمی ایران وحفظ فشارهای اقتصادی بر آن است. هر دولتی که شکل گیرد تغییری در راهبرد نهایی آمریکا ایجاد نمیشود لذا این تفکر که تغییر دولت در ایران زمینه ساز مذاکره با آمریکا و یا تغییر لحن آمریکا میشود، اشتباهی محاسباتی است که جز ایجاد فضای ناسالم در ساختار اقتصادی وسیاسی کشور نتیجهای به همراه نخواهد داشت. لذا تنها راهکار مناسب برای مقابله با چالشهای اقتصادی، رویکرد به عزم ملی و تعهدپذیری دولتمردان به تلاش برای رفع مشکلات تا آخرین روزکاری دولت و باور این حقیقت است که انتخابات آمریکا تغییری در سیاست آمریکا ایجاد نخواهد کرد و گزینهای جز تکیه بر داشتههای داخلی و البته بهرهگیری از فرصت لغو تحریمهای تسلیحاتی برای ورود درآمدهای فروش تسلیحات به اقتصاد کشور وجود ندارد.
نویسنده: قاسم غفوری